از امروز که هشتم بود و شهادت امام عسکری(ع) بود دو روز دیگر مانده جمعا تا دهم ماه ربیع الاول.

فردا سالروز امامت آخرینِ اوصیای الهی، منجی بشریت، امام عصر (ارواحنا فداه) است و فردایش روز دهم.

دهم هر ماه، یعنی یک سوم از آن. در ذکر عدد 10 خیلی حرف ها زده شده. مثلا اینکه عاشورا دهمین روز ماه محرم است، یا سنت دهه گرفتن بین ما ایرانی ها از قدیم رواج داشته و قس علیهذا. در ریاضی هم عدد 10 اولین دو رقمی است و در روانشناسی ریاضی،چون از دو رقم 0 و 1 تشکیل شده میتواند ارتباط عمیقی با مخاطب برقرار کند.

بگذریم...دهمین امام ما، به همراه فرزند گرامیشان، ملقب هستند به عسکریین (علیهما السلام). مظلوم ترین هایند و غریب ترین ها. سال گذشته که با جمعی از خوبان از نیویورک مشرف به سامرا شدیم، مظلومیت موج میزد. سامرا شهری است با اکثریت سنی. کسانی که اگر در آن شهر نبودند این دو فرزند رسول خدا (ص) را حتی نمیشناختند. حرم از جمعیت پر بود. از خیلی جاها آمده بودند و غالبا هموطنانمان بودند از ایران.

از مسافتی دور دیوار های بلوکی بزرگی گذاشته بودند و هیچ وسیله ی نقلیه ای رد نمیشد. ایست و بازرسی هم بود.باید این مسافت مطول شاید سه  - چهار مایل (6-7 کیلومتر) از محل پارک اتوبوس تا حرمین شریفین را نیمی سوار بر ارابه نیم دیگر پیاده می رفتیم. گرمای عراق هم برای ما آفتاب مهتاب ندیده ها، غیرقابل تحمل بود. البته شوق زیارت همه این ها را شیرین کرده بود.

تصاویر انفجار را قبل از سفر دیده بودم و توقع داشتم با گنبدی تخریب شده و بی گلدسته مواجه بشوم.

ولی اینطور نبود. خیلی زحمت ها کشیده بودند. گلدسته ها باز سازی شده بود. گنبد هم. البته هنوز روی کاری طلا نشده بودند. ضریحی هم نبود الا حایلی از چوب که با پارچه ای سبز پوشانیده بودندش.

درون را داشتند سنگ میکردند. و بیرون حیات را فرش انداخته بودند و سایبان زده بودند. تا زوار و کاروان ها برای قرائت زیارت و نماز و سخنرانی و مداحی زیر آفتاب سوزان نباشند. آنطرف تر دری بود به سرداب حضرت صاحب (عج)، اثرات انفجار هنوز بود، دیوار های تکه تکه شده، سقف مقطع، پله ها ناهمگون. شاید میشد گفت تنها جایی بود که کمترین بازسازی ها را انجام نداده بودند. از قریب به صد پله باید پایین میرفتی. تماما یاد روضه های مرحوم کافی میفتادم و داستان اسماعیل هرقلی که با پای مجروح از این پله ها بالا و پایین میرفت...

پایین پله ها در یک مساحت بسیار کوچک راهروی بود که منتهی می شد به محراب حضرت صاحب(عج)...محرابی چوبین که نیمی از آن خورد شده بود...مظلومیت این سرداب خیلی گلوگیر بود...

امروز هم اگرچه 22 بهمن است، اما هم شهادت امام عسکری (ع) هست و هم روز جمعه...

اللهم عجل لولیک الفرج


پینوشت:

دلم انقدر هوایی سامرا شد که اصلا یادم رفت بگویم 10 ربیع الاول باید چه کار کنم...